• Farsi /
  • Urdu
«فَبَشِّرْ عِبَادِ,الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ». (الزمر,17-18)
  • Home
  • آشنایی با وهابیت
    • تاریخ وهابیت
    • جنایات وھابیت
    • خطرات وھابیت
    • بیوگرافی بنیان گزاران وھابیت
    • رھبران و مبلغان وھابیت در عصر حاضر
    • مراکز وھابیت و مدارس آن درکشورھای جھان
    • نگاہ وھابیت به سایر فرق مسلمین
    • ارتباط وھابیت با یھودیت
  • عقائدوھابیت
    • مبانی فکر
    • عقاید وھابیت
    • اعتقادات و شبھات
    • احکام و فتاوی وھابیت
    • اندیشہ حدیثی و تفسیری
    • مذاھب اسلامی در اندیشہ وھابیت
  • نقد وھابیت
    • نقد عقاید وھابیت
    • نقد احکام و بدعت ھای وھابیت
    • نقد شخصیت ھای وھابیت
    • دیدگاہ سایر مذاھب دربارہ وھابیت
  • جریان شناسی سلفی گری
    • دیوبندیہ
    • ندوۃ العلماء
    • اخوان المسلمین
    • جماعت اسلامی
    • تبلیغی جماعت
    • القاعدہ
    • طالبان
    • سپاہ صحابہ
    • لشکر جھنگوی
    • داعش
    • جریان ھای دیگر
  • خانه
  • نقد وھابیت
  • نقد عقاید وھابیت
  • اقسام توحید از دیدگاه وهابیت و نقد آن

اقسام توحید از دیدگاه وهابیت و نقد آن

توضیحات
نوشته شده توسط admin
دسته: نقد عقاید وھابیت
منتشر شده در 06 ارديبهشت 1395
بازدید: 3695

9660l
این پژوهش به منظور درک بهتر از اقسام توحید و دلایل انحصار آن از دیدگاه وهابیت انجام گرفته است. وهابیت با انحصار تقسیم‌بندی توحید در دو گونه، یکی تقسیم دوگانه و دیگری تقسیم سه‌گانه، دیگر مسلمانان را در این معرفت دچار خطا می‌بیند. اما با بررسی دلایل انحصار اقسام توحید در این دو گونه، این نتیجه حاصل شد که دلایل وهابیت بر این انحصار، افزون بر اینکه نادرست است، اشکالاتی دارد، از جمله نادرست‌بودن این انحصار با مبنای سلف‌گرایی وهابیت و تعارض آن با روش‌شناسی آن‌ها.
مقدمه
تاریخ اندیشه اسلامی همراه با فراز و فرودها و آکنده از تحول و تنوع برداشت‌ها است. در این تاریخ پرتحول، فرقه‌ها و مذاهب گوناگونی با مبانی مختلفی ظهور کردند. در این میان، فرقه وهابیت را سیر و سرِّ دیگری است، زیرا این فرقه هرچند بنا به گفته خودش، خود را سلفی و پیرو احمد بن حنبل می‌خواند[1] اما افکار خاصی دارد[2] که آن را از سایر فرق متمایز می‌کند. آن‌ها مسلمانان را دور از توحید و مشرک می‌خوانند و توحید را در اقسام خاصی، منحصر می‌کنند؛ و با این انحصار و همچنین برداشت نادرست از اقسام توحید و مشرک‌خواندن مسلمانان[3] به شهرها حمله کردند و خون مسلمانان را ریختند،[4] هرچند این افعال باعث سستی مسلمانان در عقایدشان نشد.[5] با توجه به ضرورت حفظ جان و خون مسلمانان، این مقاله تلاش دارد ضمن بازخوانی آرا و اندیشه‌های رهبران وهابیت در باب انحصار اقسام توحید، چگونگی تعارض این انحصار را با مبانی وهابیت نشان دهد. هرچند در کتاب‌هایی همچون التوحید و الشرک فی القرآن الکریم جعفر سبحانی، توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت احمد عابدی، مقاله «توحید اسما و صفات در نزد وهابیت» علی ربانی گلپایگانی، جهان‌بینی توحید مرتضی مطهری، التندید لمن عدد التوحید حسن بن سقاف، کشف الارتیاب سید محسن امین و ... از توحید بحث شده است. اما از آن‌جا که این کتب، جسته و گریخته، به علت حصر اقسام توحید پرداخته‌اند بایسته است مطالب به صورت منظم گردآوری و تحلیل شود.
اقسام توحید از دیدگاه وهابیت
توحید در لغت مصدر وحد یوحد است. برای توحید بخش‌های گوناگونی مطرح شده است. در اصطلاح، نزد وهابیت، به معنای یگانه قراردادن خداوند در آنچه مختص به او است (ربوبیت، الوهیت، اسما، صفات) معنا شده است.[6] توحید نزد وهابیت به دو گونه تقسیم شده است. ایشان گاهی توحید را به سه قسم[7] و گاهی به دو قسم تقسیم کرده‌اند.
تقسیم سه‌گانه توحید
محمد بن عبدالوهاب درباره اقسام و معانی توحید، به صورت کنایه‌ای، در جواب کسی که از او درباره توحید ربوبیت و توحید الوهیت و توحید در صفات پرسیده به اقسام توحید اشاره می‌کند. وی می‌نویسد: «توحید ربوبیت آن است که کفار به آن اقرار می‌کردند».[8] «اما توحید الوهیت، پس آن اخلاص بندگی فقط برای خداوند است. برای اینکه اله در لغت عرب به معنای عبادت است. چنانچه می‌گفتند اله ما اله تمام اله‌ها است اما با او اله‌های دیگر هم قرار می‌دادند، مثل فرشتگان و صالحان. خداوند نیز از آن‌ها اقرار گرفت که به توحید در عبادت معتقد شوند، زیرا وقتی مدبر، شخصی واحد است و همه موجودات غیر از خداوند هیچ چیز ندارند چگونه آن‌ها خوانده می‌شوند. و اما توحید صفات که سومین قسم توحید است که دو توحید قبل با این توحید کامل می‌شوند».[9]
محمد بن عبدالوهاب در توضیح اقسام سه‌گانه توحید در جای دیگری می‌گوید:
توحید دارای سه اصل است؛ توحید ربوبیت و توحید الوهیت و توحید اسما و صفات. اما اصل اول، یعنی توحید در ربوبیت، و آن چیزی بود که مشرکان زمان پیامبر به آن ایمان داشتند، اما با این حال، علاوه بر آنکه پیامبر آنان را داخل در اسلام قرار نداد، آن‌ها را کشت و مال و خونشان را حلال دانست. اصل دوم توحید الوهیت است و آن به این معنا است که بندگان، خداوند را در افعال خود واحد بدانند. مثل دعا، امیدداشتن، ترس، خضوع، کمک، پناه‌بردن، دوست‌داشتن، انابه، نذر، ذبح، و ... . و اما اصل سوم در توحید، توحید در اسما و صفات است.[10]
ا‌بن‌عثیمین، یکی از علمای بزرگ وهابی، ضمن تأکید بر آیه )رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَینهَمَا فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبرِ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیا([11] «همان پروردگار آسمان‌ها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن و در راه عبادتش شکیبا باش! آیا مثل و مانندی برای او می‌یابی؟!»، درباره تقسیم توحید به سه قسم می‌گوید: «توحید به سه قسم تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از: توحید ربوبیت، توحید الوهیت و توحید اسما و صفات. به تحقیق که این سه توحید در این آیه مؤکد جمع شده است».[12] در جایی دیگر، ابن‌عثیمین به اقسام توحید اشاره می‌کند و می‌گوید بر حسب آنچه اهل علم ذکر کرده‌اند توحید به سه قسم ربوبی، الوهی و توحید در اسما و صفات تقسیم می‌شود.[13]
یکی دیگر از علمای وهابی درباره اقسام توحید می‌گوید: «توحید به اعتبار موضوع به سه قسم تقسیم می‌شود؛ ربوبیت، الوهیت و توحید در اسما و صفات؛ هر یک از این سه قسم توحید شناخته می‌شوند و فقط کسی موحد است که به این سه قسم اقرار کند».[14]
تقسیم دوگانه توحید
تقسیم دیگری که وهابیت برای توحید آورده ناظر به تقسیم‌بندی دوگانه است. نمونه اول برای تقسیم دوگانه توحید گفتار نوه محمد بن عبدالوهاب در کتاب تیسیر العزیز الحمید است که می‌نویسد: «توحید تقسیم می‌شود به توحید در معرفت و اثبات (توحید ربوبیت و اسما و صفات) و توحید طلب و قصد (توحید الوهیت یا عبودیت)».[15]
نمونه دیگر برای تقسیم دوگانه توحید، کلام نویسنده مدارج السالکین است که می‌نویسد: «توحید خداوند در این است که از طرفی خداوند را در علم و شناخت و شهود یگانه بدانیم و از طرف دیگر در طلب و اراده نیز او را یکتا بیابیم».[16] این کلام به صورت اجمالی از طرف وی بیان شده است. شاید بتوان در توضیح مسئله گفت یکتایی خداوند در شناخت و شهود به همان معنای توحید در ربوبیت و اسما و صفات است و نیز توحید در طلب همان توحید الوهی است. چنانچه در بند بالا به این مطلب اشاره شد. به عبارت دیگر، می‌توان گفت شناخت خداوند در علم و شناخت و شهود، اشاره به حوزه شناخت نظری خداوند دارد و توحید خداوند در طلب و قصد حکایت از توحید عملی دارد.
نمونه سوم گفتار شیخ عبدالرحمن در شرح کتاب التوحید است که می‌گوید: «توحید بر دو قسم است؛ توحید در معرفت و اثبات که همان توحید ربوبیت و اسما و صفات است و توحید در طلب و قصد که همان توحید الوهی است. ابن‌قیم نیز گفته است توحیدی که پیامبران به آن می‌خواندند و کتب رأی آن نازل شده است بر دو نوع است: توحید در معرفت و اثبات، و توحید در طلب و قصد».[17] عبدالرحمن بن عبدالخالق درباره این قسم از تقسیم می‌نویسد:
برخی از علمای متأخر در جهت تعلیم توحید، توحید را بر دو قسم تقسیم کرده‌اند: توحید علمی و توحید عملی. مقصود از توحید علمی یادگیری اسما و صفات خداوند است و مراد از توحید عملی، عمل به اقتضای آن چیزی است که تصدیق کرده است. این نوع از تقسیم در همه اعمال دین جاری است. برای مثال، در عمل عبادی روزه هم علم و هم عمل دخیل است. علم، به این معنا که روزه عبادتی است که بر مؤمنان فریضه واجب است و عملاً باید برای خداوند گرفته شود.[18]
نتیجه اینکه توحید نزد وهابیت از یک منظر، به سه قسم و از دیدگاهی دیگر، به دو قسم تقسیم می‌شود.
نحوه جمع دو تقسیم
برای جمع‌کردن این دو تقسیم نویسنده کتاب تیسیر العزیز می‌نویسد: «این دو تقسیم جایز است و هم می‌تواند تقسیم ثلاثی گفته شود و هم تقسیم ثنائی».[19] اما وی در توضیح مطلب می‌گوید:
توحید از این جهت که به خداوند تعلق می‌گیرد دارای سه قسم است؛ یعنی توحید ربوبی، الوهی و اسما و صفات. اما از جهت آنچه به بنده تعلق می‌گیرد می‌توان توحید را به دو قسم، تقسیم کرد؛ یعنی توحید معرفت و اثبات و قصد و طلب. بنابراین، تقسیم توحید از دو باب است که معنای واحدی دارد. بدین‌گونه که توحید در ربوبیت و اسما و صفات، که در تقسیم سه‌گانه است، در قسم معرفت و اثبات تقسیم ثنائی جای بگیرد و توحید در الوهیت در قسم دیگر تقسیم ثنائی، یعنی قصد و طلب، گنجانده شود.[20]
بررسی دلایل انحصار اقسام توحید
طبق کنکاشی که در بحث اقسام توحید صورت گرفت، این نتیجه به دست آمد که بیشتر نویسندگان وهابی برای نحوه تقسیم‌بندی اقسام توحید دلیل اقامه نکرده‌اند. آنچه آنان درصدد تبیین آن هستند و برای آن دلیل اقامه می‌کنند بحث معانی اقسام توحید است نه تقسیم‌بندی توحید. برای مثال، احمد آل بوطامی، نویسنده معروف وهابی، در کتاب مفصل خود به نام العقائد السلفیه بادلتها النقلیة والعقلیة به دلیلی اشاره نکرده است. وی بعد از تقسیم‌کردن توحید به سه قسم توحید ربوبی، توحید الوهی و توحید در اسما و صفات، به بیان دلایل معانی اقسام توحید از منظر عقل و نقل می‌پردازد، بدون اینکه کوچک‌ترین اشاره‌ای به علت حصر توحید در این سه قسم بکند.[21]
با حفظ این مقدمه به بیان ادله وهابیان می‌پردازیم. علمای وهابی کمتر به ذکر دلایل برای انحصار اقسام توحید دست زده‌اند:
۱. دلیل اول وهابیان بر انحصار این تقسیم جامع و مانع بودن این تقسیم است.[22] اما این در صورتی است که این تقسیم‌بندی جامع افراد نیست. در تقسیم‌بندی مذکور، توحید در ذات لحاظ نشده است، حال آنکه یکی از مهم‌ترین مباحث توحید به این قسم اختصاص داده شده است و چون وهابیت در مقام تقسیم‌بندی توحید هستند باید این قسم را نیز دخیل می‌کردند. قرآن کریم به این قسم از توحید بسیار اشاره کرده است. سوره توحید به این قسم اختصاص یافته است. وهابیت که مدعی است این تقسیم‌بندی را از کتاب قرآن اخذ کرده، به چه علت این قسم را ذکر نکرده است. توحید در ذات اولین شناخت و اولین تصوری است که هر کس از خداوند دارد؛ هر کس درباره خداوند می‌اندیشد و به اثبات یا نفی، و تصدیق یا انکار می‌پردازد، چنین معنا و مفهومی در ذهن خود دارد که آیا حقیقتی وجود دارد که وابسته به حقیقتی دیگر نیست، همه حقیقت‌ها به او وابسته‌اند و از اراده او پدید آمده‌اند و او از اصل دیگری پدید نیامده است.[23] شاید بتوان گفت ذکرنکردن این قسم در این تقسیم‌بندی به گونه‌ای احرازکردن از تعالیم الهی است. از طرف دیگر، همچنان که توحید، مراتب و درجات دارد شرک نیز مراتبی دارد که از مقایسه مراتب توحید با مراتب شرک به حکم «تُعْرَفُ الْاشْیاءُ بِأضْدادِها» هم توحید را بهتر می‌توان شناخت و هم شرک را. تاریخ نشان می‌دهد که در برابر توحیدی که پیامبران الهی از فجر تاریخ به آن دعوت می‌کرده‌اند انواع شرک‌ها نیز وجود داشته است. یکی از مهم‌ترین شرک‌هایی که بشریت به آن دچار بوده، شرک ذاتی است. بعضی از ملل به دو (ثنویت) یا سه (تثلیث) یا چند اصل قدیم ازلی مستقل از یکدیگر قائل بوده‌اند؛ جهان را چندپایه‌ای و چندقطبی و چندکانونی می‌دانسته‌اند.[24] در طول تاریخ بشریت این نوع شرک همراه بشریت بوده است. چگونه با این اهمیت بسیار برای یگانه‌دانستن ذات الهی وهابیان در این تقسیم‌بندی توحید در ذات را نیاورده‌اند.
۲. دلیل دوم این است که علی‌رغم اینکه این دسته‌بندی قبل از ابن‌تیمیه نبوده، ولی به جهاتی این تقسیم‌بندی صحیح است که در ادامه به این جهات اشاره می‌شود:[25]
جهت اول این است که از نظر معنایی این تقسیم‌بندی صحیح است.[26]
جواب این کلام این است که ما درباره علت انحصار توحید به سه قسم بحث می‌کنیم و به معانی این اقسام توجهی نداریم. پس این دلیل خارج از محل بحث است.

جهت دوم این است که این دسته‌بندی از بدعت خالی است و همچنین، هیچ اشتباهی در اصطلاحات موجود نیست.[27]
باید گفت اگرچه در تقسیم ثلاثی اصطلاحات از قرآن گرفته شده است ولی باید توجه داشت که در تقسیم ثنائی چنین چیزی مشاهده نمی‌شود. در تقسیم دوگانه گفته شد که توحید به دو قسم معرفت و اثبات و طلب و قصد تقسیم می‌شود. این در حالی است که این الفاظ از قرآن گرفته نشده است.
جهت سوم اینکه این تقسیم‌بندی با باطن انسان سازگار است و باطن انسان از قبول آن ابا ندارد.[28]
اگر باطن انسانی با این تقسیم‌بندی سازگار است چرا فِرَق دیگر اسلام پای‌بند به چنین تقسیمی نیستند که در ادامه مقاله مخالفان این تقسیم‌بندی بیان می‌شوند. علاوه بر این، سازگاربودن با نفس آدمی دلیل عقلی نیست و بیشتر به ادعا شباهت دارد.
۱. دلیل سوم اجماع است. در این‌ باره عبدالرزاق وهابی در کتابش می‌نویسد: «تقسیم توحید به سه قسم و به دو قسم را همه مسلمانانی که به کتاب خدا و سنت رسولش ایمان دارند پذیرفته‌اند. اما کسانی که مبتدعه و گمراه هستند این اقسام را نپذیرفتند».[29] این ادعا در صورتی است که بزرگان مذاهب دیگر قائل به این تقسیم‌بندی نیستند. برای مثال، قاضی عبدالجبار در تبیین توحید به دو قسم توحید ذاتی و صفاتی پرداخته است.[30] همچنین ابوالحسن اشعری در کتاب الابانه به توحید در ذات تصریح می‌کند، در صورتی که این قسم از توحید در تقسیم‌بندی فوق جایی ندارد.[31] علاوه بر اشاعره و معتزله، شیعه نیز به این تقسیم‌بندی پای‌بند نیست.[32] حال پرسش این است که مراد از این اجماع کدام مسلمانان هستند که سه فرقه معتزله، اشاعره و شیعه در آن ‌جا ندارد.
دلیل دوم عبدالرزاق البدر بر تقسیم‌بندی، این است که شواهد این تقسیم‌بندی در قرآن و سنت بسیار است.[33] در جواب باید گفت دلایلی که در قرآن و سنت آمده دلیل بر معانی اقسام توحید است و دلیلی بر حصر این تقسیم‌بندی نیست. عبدالرزاق ناخودآگاه از محل نزاع بیرون رفته است.
مشخص شد که دلایل وهابیان استحکام چندانی در تبیین این عقیده خطیر ندارد. افزون بر بی‌دلیل‌بودن ادعای وهابیت بر انحصار اقسام توحید باید گفت اقسام توحید از جهاتی معارض با افکار خود وهابیان است که به آن اشاره می‌شود.
بیان نکاتی چند در نقد انحصار اقسام توحید
پس از بررسی دلایل وهابیان در تقسیم‌بندی توحید به نقد ایشان می‌پردازیم. اقسام توحید در منظر وهابیت از چند جهت اشکال دارد:
اشکال اول: تقسیم‌بندی مذکور خلاف مبنای وهابیان است. زیرا وهابیان خود را پیرو سلف می‌دانند در حالی که این تقسیم‌بندی در سه قرن اول از عمر امت اسلامی یا در گفتار صحابه، تابعین و تابعینِ تابعین، که معنای سلف‌اند،[34] یافت نمی‌شود. عبدالرحمن بن عبدالخالق در این باره می‌گوید: «از ساخته‌های برخی از علمای متأخر در باب تعلیم و تربیت، تقسیم توحید به دو قسم علم و عمل است. توحید علمی به معنای آموزش اسما و صفات الهی، ایمان به خدا و تصدیق آن با قلب است. اما معنای توحید عملی عمل‌کردن مسلمان است به موجب آنچه به آن اقرار کرده است. به این معنا که جز خداوند را عبادت نکند و به غیر از وی امید نداشته باشد. فقط برای او سجده کند و او را به عنوان داور برگزیند. تقسیم دیگری که اهل علم بیان کرده‌اند تقسیم ثلاثی به اعتبار موضوع است. قسم اول را ربوبیت قرار داده‌اند و از آن بعضی از معانی رب که بیانی است از خلق و تدبیر و تصرف و ملک و قهر و غلبه اراده شده است. قسم دیگر الوهیت است که به معنای پرستش خداوند است. و قسم سوم اسما و صفات الهی است که به توحید در اسما و صفات شناخته می‌شود. هیچ‌کس به این تقسیم در سه قرن اول تصریح نکرده است. شاید اولین کسی که این تقسیم را به تفصیل بیان کرده ابن‌تیمیه باشد. علت انتصاب این تقسیم به ابن‌تیمیه برای ردکردن تمام فلاسفه و متکلمان در باب توحید است. عبدالرحمن بن عبدالخالق در پایان می‌نویسد: «تقسیم دوگانه و سه‌گانه، نوعی عمل تعلیمی ارشادی است و اصطلاحی است که به این شکل در کتاب و سنت و گفتار صحابه و تابعین نیامده است».[35] «لذا این تقسیم‌بندی را ابن‌تیمیه در قرن هشتم به وجود آورد که سلف بر وی اطلاق نمی‌گردد».[36] جمال‌الدین یوسف دمشقی در کتاب خود به نام التمهید فی الکلام علی التوحید، روایات و دلایلی را که بر توحید از سلف وجود داشته جمع‌آوری می‌کند، اما در آنجا اسمی از این اقسام نمی‌آورد. اگرچه نویسنده این کتاب همه روایات در این باب را گردآوری نکرده است، اما اهمیت این تقسیم‌بندی، فرض این تقسیم‌بندی را در روایات دیگر کم‌رنگ و ناممکن می‌کند؛ چراکه اگر اشاره‌ای به این اقسام در آثار سلف رسیده بود، بی‌درنگ نویسنده به این گونه‌ها در قالب آثار سلف اشاره می‌کرد.[37]
فقدان این تقسیم‌بندی در آثار سلف زمانی قوت می‌گیرد که با توجه به عنوان کتاب التمهید فی الکلام علی التوحید (مقدمه‌ای در بیان توحید) اگر مطلبی از اقسام توحید بود باید ذکر می‌شد. حال پرسش ما این است که آیا اقسام توحید از مقدمات علم توحید نیست. اگر از مقدمات علم توحید است باید نویسنده این کتاب در صورت وجود روایاتی که در آن به اقسام توحید نظر دارد، اشاره می‌کرد.
اشکال دوم: به عبارت دیگر، باید گفت انحصار تقسیم‌بندی توحید بدعتی (ایجادِ ابتکاری)[38] است. وهابیان هر چیزی را که خداوند تشریع نکرده است بدعت می‌خوانند، چنانچه ابن‌عثیمین در این زمینه می‌گوید: «التعبد لله بما لم یشرعه الله» این معنای از بدعت را ابن‌تیمیه می‌پذیرد. ابن‌عثیمین، در جایی دیگر، بدعت را این‌گونه معنا می‌کند: «التعبد لله تعالی بما لیس علیه النبی، و لا خلفائه الراشدون» «متعبدشدن به چیزی که پیامبر صلی الله علیه و آله و خلفای راشدین بر آن نیستند». با توجه به این مطالب باید داغ اتهام بدعت را بر پیشانی این تقسیم‌بندی زد.[39] از آنجایی که این تقسیم‌بندی به دست ابن‌تیمیه شکل گرفته است باید گفت ابن‌تیمیه مبتدع و گمراه است و باید حکم به گمراه‌بودن او کرد؛ چراکه وی می‌گوید: «هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی، محکوم به نار است. این نص کلام پیامبر صلی الله علیه و آله است و حمل بدعت بر قبیح و حسن صحیح نیست».[40]
در اینجا باید به کلام نویسنده وهابی اشاره کرد که در توجیه بدعت‌نبودن این تقسیم‌بندی می‌نویسد: «و هذا التقسیم و إن لم یرد فی الکتاب والسنة بالفاظه الا ان معناه صحیح و حق لا شک فیه»؛[41] «این تقسیم‌بندی اگرچه با این الفاظ در کتاب و سنت وارد نشده، اما معنای آن صحیح است و هیچ شکی در آن نیست». این کلام از جهاتی مخدوش است. اولاً خودمتناقض و خودشکن است. گوینده درصدد است با این کلام از این تقسیم‌بندی دفاع کند، اما غافل از اینکه ناخودآگاه اقرار می‌کند که این تقسیم‌بندی با این الفاظ در کتاب و سنت نیامده است و همین مطلب دال بر این است که هر کس این تقسیم‌بندی و الفاظ را مطرح کرده مبتدع است.
از جهتی دیگر، چنانچه گفته شد، معانی اقسام توحید با اقسام توحید متفاوت است. به عبارت دیگر، این کلام تبیین و تصدیق معانی اقسام توحید است، نه خود اقسام توحید و حصر تقسیم‌بندی توحید. یعنی این کلام بر فرض اینکه دلیل تلقی شود، دلیل بر معانی توحید است نه حصر توحید در اقسام سه‌گانه ربوبی، الوهی و اسما و صفات. همه این مطالب با چشم‌پوشی از تصریح خود علمای وهابی است که مدعی هستند این تقسیم‌بندی را ابن‌تیمیه اختراع کرده است.
نکته محل توجه در اینجا، این است که عبدالرزاق البدر در کتاب خود ادعا می‌کند که این تقسیم‌بندی را ابن‌تیمیه ابداع نکرده است بلکه افرادی مانند عکبری (متوفای 387 ه.ق.) و محمد بن اسحاق منده (متوفای 395 ه.ق.)، که از وی متقدم‌تر بوده است، این تقسیم‌بندی را ذکر کرده‌اند.[42] این دلیل نیز مخدوش است. به‌علاوه، این کلام خلاف کلام دیگر علمای وهابی است و با مبنای پیروی از سلف، به معنایی که وهابیان می‌گویند، سازگار نیست؛ چراکه دو نفر مذکور در قرن چهارم زندگی می‌کردند و سلف به سه قرن اول گفته می‌شود.
علاوه بر این، اگر این تقسیم‌بندی در آثار سلف ذکر شده بود نباید در آن تفاوتی دیده می‌شد. یعنی نباید گاهی تقسیم‌بندی دوگانه ذکر می‌شد، چنانچه ابن‌قیم گفته است، و گاهی تقسیم‌بندی سه‌گانه؛ و به علت همین اختلاف است که تقسیم‌بندی دوگانه از اجتهادات ابن‌قیم دانسته شده است نه از بیانات سلف.[43] عبدالرزاق در ادامه می‌گوید قاضی ابویوسف (متوفای 192 ه.ق.) نیز این تقسیم‌بندی را ذکر کرده است. اما نویسنده منبعی برای این کلام به غیر از کتاب توحید ابن‌منده، که خود در سال 395 ه.ق. از دنیا رفته است نیافت. در توضیح باید گفت این کلام مستقیم از قاضی نقل نشده است بلکه ابن‌منده گفته است قاضی این کلام را بیان کرده است. نکته دیگر اینکه با فرض صحیح‌بودن سندی کلام ابویوسف، این کلام به سه قسم و انحصار دسته‌بندی توحید اشاره نکرده است.
اشکال سوم: این تقسیم‌بندی با روش‌شناسی وهابیت متعارض است. از آنجایی که روش وهابیان در درک منابع، حجیت فهم سلف است و فهم سلف را بر فهم خلف مقدم می‌دانند در اینجا دو فرض قابل تصور است که هر دو فرض مخدوش است.
فرض اول: اینکه سلف به این نکته مهم، یعنی تقسیم‌بندی توحید توجه نداشتند و نفهمیدند؛ این فرض، پرسش‌های ذیل را به دنبال دارد؛ چگونه توجه‌نکردن سلف به این مطلب با مبنای وهابیان بر حجیت فهم سلف سازگار است؟ چگونه می‌توانیم با بی‌اطلاعی سلف از برخی مطالب آن‌ها را بر خلف مقدم کنیم؟ دلیل این امر چه بوده است؟ و از همه مهم‌تر اینکه چرا این تقسیم‌بندی را نفهمیدند؟ علی‌رغم دسترسی سلف بر پیامبر، نفهمیدن ایشان در این موضوع، توجیه‌بردار نیست! علاوه بر این پرسش‌ها، وهابیت باید در جواب اعلم‌بودن سلف برآیند؛ چنانچه ابن‌قیم جوزی به اعلم‌بودن سلف تصریح کرده است.

فرض دوم: این است که سلف این مطلب را فهمیدند و بیان نکردند. به هر حال، این فرض هم همراه با چالش است. چرا سلف این تقسیم‌بندی را نگفته‌اند؟ آیا با وجود جایگاه تفسیری و تبیینی که وهابیان برای سلف قائل‌اند، قائل‌نبودن به این مطلب توجیه‌پذیر است؟ از این جهت که صحابه مفسر دین هستند و از این بیان کوتاهی کرده‌اند در عدالت خود خدشه وارد کرده‌اند. همه این پرسش‌ها با اغماض از این مطلب است که ذکرنشدن این تقسیم‌بندی در بیان سلف آشکار است. آنچه از مباحث توحید در سلف و آثار رسیده از ایشان مهم به نظر می‌آید، بحث اقرار به لا اله الا الله و نبوت رسول الله است نه این تقسیم‌بندی. برای مثال، روایت «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَیقِیمُوا الصَّلاَةَ، وَیؤْتُوا الزَّکاةَ، فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِک عَصَمُوا مِنِّی دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّ الاِسْلاَمِ، وَحِسَابُهُمْ عَلَی اللَّهِ»[44] گواه این مطلب است. همچنین در روایات دیگر تصریح به حفظ خون، مال و جان در گرو لا اله الا الله و اقرار به نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است.[45] افزون بر این مطالب، با توجه به مبنای حجیت فهم سلف، که ابن‌تیمیه بر آن در رد مخالفانش تکیه دارد، می‌توان چنین گفت که وی بر مبنای خود در بحث اقسام توحید خط بطلان کشیده است؛ چراکه این تقسیم‌بندی در زمان سلف نبوده است. به عبارت دیگر، می‌توان ابن‌تیمیه را با مبنای خودش که در پاسخ‌گویی به مخالفانش دارد، به چالش کشاند. وی در مقام پاسخ‌گویی به مخالفانش در باب عقاید به این نکته چنگ می‌زند که صحابه یا تابعین، ناقلِ مثلاً چنین کلامی نبوده‌اند و همین را دستاویزی برای بطلان عقاید مخالفانش قرار می‌دهد. در کتاب منهاج السنة این شگرد به عیان دیده می‌شود. علاوه بر این، باید گفت ابن‌تیمیه با به کار بستن پیش‌فرض‌های پذیرفته‌شدهی‌ای که داشته با این تقسیم‌بندی بلایی بر سر مسلمانان آورده است که تا کنون گریبان‌گیر مسلمانان است؛ چراکه وی توحید مطلق قرآنی را که قرآن به آن امر کرده است به معنای توحید الوهیِ متضمن توحید ربوبی گرفته است و با این کار نظر خود را بر قرآن تحمیل کرده است. چنان‌که به این مطلب در کتاب خطر تقسیم التوحید علی عقیدة المسلمین تصریح شده است.[46]
با توجه به اشکالاتی که در این تقسیم‌بندی وجود دارد نمی‌توان این تقسیم‌بندی را پذیرفت. در اینجا باید به این نکته تذکر داد که یکی از نویسندگان وهابی، به نام مسعری، در نقد حصر این تقسیم‌بندی قلم‌فرسایی کرده است. مسعری شخصی است که گمراهی توحید محمد بن عبدالوهاب را متوجه شد و از آن دست کشید. به طوری که دیگر نویسندگان رسماً او را خبیث خواندند.[47] وی کتاب قطوری در توحید نگاشته است که در آن کتاب به‌شدت به حصر سه‌گانه توحید حمله می‌کند و این تقسیم‌بندی را ناقص می‌داند.
اما پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود و ذهن خواننده را به خود مشغول می‌کند این است که با تمام این محظورات چرا وهابیان هنوز به این تقسیم‌بندی پای‌بندند و با هر ترفندی درصدد مستحکم‌کردن این تقسیم‌بندی‌اند. پاسخ این پرسش را حسن بن سقاف شافعی در کتاب التندید بمن عدد التوحید داده است. وی می‌گوید هدف از این تقسیم‌بندی، تشبیه مؤمنان به کافرانی است که بر روش متمسلفین (سلف) نرفته‌اند و به توحید الوهیت (که همان توحید عبادت نزد وهابیان است) موحد نشده‌اند؛ و به همین دلیل متوسلان به انبیا و اولیا را تکفیر می‌کنند. همچنین بسیاری را که با ایشان در امور مختلفی مخالفت می‌کنند کافر می‌خوانند، در حالی که آن‌ها حق را می‌بینند. افعال و کردار مؤسس وهابیت، یعنی محمد بن عبدالوهاب، نیز این مطلب را تأیید می‌کند؛ چراکه محمد بن عبدالوهاب دعوت خویش را با کافر و مشرک‌خواندن مسلمانان شروع کرد که منشأ این کفر نگاه خاص وی به توحید و معنای آن است. کتاب التوحید وی که حاوی همین مطالب کفرآمیز بر مبنای همین تقسیم‌بندی و معانی خاص آن است در این زمان نگاشته شده است.[48] او در این کتاب نذر، استغاثه، و خواندن صالحان را از مصادیق شرک می‌داند.[49] همچنین به حاکمان شهرهای دیگر نامه نوشت و آن‌ها را به توحید حق دعوت کرد[50] و علاوه بر این اقدام نظری (نامه‌نگاری)، اقدام عملی نیز انجام داد.[51]
نتیجه
وهابیت اقسام توحید را در سه قسم توحید ربوبی، الوهی و اسماء و صفات منحصر کرده‌اند. اما این حصر تقسیم‌بندی صحیح نیست. دلیل اول بر نادرستی این تقسیم‌بندی مخالف‌بودن آن با مبنای وهابیت، یعنی پیروی از سلف است. به عبارت دیگر، وهابیت با پای‌بندی به این تقسیم‌بندی خود را در منجلاب بدعت گرفتار کرده است. از سوی دیگر، ایشان با اعتقاد به این انحصار در اقسام توحید زمینه را برای گروه‌های افراطی و تروریسم‌های در ظاهر اسلامی فراهم کرده‌اند، که با متوسل‌شدن به این تفکر، خون مسلمانان بی‌گناه را بریزند.
منابع
۱. قرآن کریم.
2.ابن ‌بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد فی تاریخ النجد، عبدالله بن بشر، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد اللطیف، ریاض: انتشارات ملک عبد العزیز، الطبعة الرابعة، 1402.
3.ابن ‌تیمیه، احمد بن عبد الحلیم، اقتضاء الصراط المستقیم، تحقیق: ناصر العقل، ریاض: انتشارات دار الفضیله، الطبعة الاولی، 1424.
4. ، مجموع الفتاوی، تحقیق: عبد الرحمن قاسم، مدینه: انتشارات ملک فهد، 1416.
5. ، مجموعة التوحید، بیروت: انتشارات دار الفکر، الطبعة الاولی، 1411.
6.ابن زکریا، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق: عبد السلام، بیروت: انتشارات دار عالم الکتب، 1420.
7.ابن‌ عبد الوهاب، سلیمان بن عبدالله، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، تحقیق: اسامه العتیبی، عربستان: دار الصمیعی، الطبعة الثانیة، 1429.
8.ابن ‌عثیمین، محمد بن صالح، القول المفید علی کتاب التوحید، عربستان: دار ابن الجوزی، الطبعة الثانیة، 1424.
9. ، فتاوی العقیدة و ارکان الاسلام، تحقیق: یحیی مراد، قاهره: انتشارات مختار، الطبعة الاولی، 1428.
10.ابن‌ غنام، حسین، تاریخ نجد، تحقیق: ناصر الدین اسد، بی‌جا: انتشارات دار الشروق، الطبعة الرابعة، 1415.
12.ابن‌ مرزوق، ابی‌ حامد، التوسل بالنبی و جهله الوهابیین، ترکیه: انتشارات اشیق، 1396.
13.اشعری، ابوالحسن، الابانة عن اصول الدیانة، بیروت: انتشارات دار ابن حزم، الطبعة الاولی، 1424.
14.امین، سید محسن، تاریخ و نقد وهابیت (ترجمه کشف الارتیاب)، ترجمه: علی‌اکبر فائزی‌پور، قم: انتشارات قدس، چاپ اول، 1387.
15.آل بوطامی، احمد، العقائد السلفیة بادلتها النقلیة والعقلیة، قطر:‌ انتشارات دار الکتب، 1415.
16.البانی، ابو عبد الرحمن ناصر الدین، موسوعة الالبانی فی العقیدة، یمن: انتشارات مرکز النعمان، الطبعة الاولی، 1431.
17.بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، محقق: محمد ناصر ناصر، بی‌جا: انتشارات دار الطوق، الطبعة الاولی، 1422.
18.بدر، عبد الرزاق، القول السدید فی الرد علی من انکر اقسام التوحید، عبد الرزاق البدر، قاهره: انتشارات دار ابن قیم، الطبعة الثالثة، ‌1422.
19.بریکان، ابراهیم، منهج ابن تیمیه فی تقریر عقیدة التوحید،‌ ریاض: دار ابن ‌قیم، الطبعة الاولی، ‌1425.
20.تمیمی، عبد الرحمن بن حسن، فتح المجید لشرح کتاب التوحید، تحقیق: ولید بن فریان، عربستان: دار ابن اثیر، الطبعة الثانی عشر، بی‌تا.
21.تمیمی، محمد بن عبد الوهاب، کتاب التوحید، ریاض: انتشارات دار طویق، الطبعة الثانیة، 1428.
22.دمشقی، جمال ‌الدین، التمهید فی الکلام علی التوحید، محقق: محمد السمهری، ریاض: دار بلنسیه، الطبعة الاولی، 1417.
23.دویش، احمد، فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث، ریاض: انتشارات دار العاصمه، الطبعة الثالثة، 1419.
24.راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ القرآن، بیروت: انتشارات دار الکتب العلمیه، الطبعة الثالثة، 2008.
25.زرعی، محمد بن ابی‌ بکر، مدارج السالکین بین منازل إیاک نعبد وإیاک نستعین، تحقیق: محمد حامد الفقی، بیروت: دار نشر دار الکتاب العربی، الطبعة الثانیة، 1393.
26.سلمی، عبد الرحیم، حقیقة التوحید بین اهل السنة والمتکلمین، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، عربستان: بی‌نا، بی‌تا.
27.شافعی، حسن بن سقاف، السلفیة الوهابیة، بیروت: دار الامام الروّاس، بی‌تا.
28.طبسی، نجم الدین، سلفیان؛ باورها و کارکردها، قم: انتشارات دلیل ‌ما، چاپ اول، 1389.
29.طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران: کتاب‌فروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375.
30.طوخی،‌ عبد الحسین، منهج ابن تیمیه فی التوحید، قم: نشر مشعر، الطبعة الاولی، 1433.
31.عاصمی، عبد الرحمن بن محمد، الدرر السنیة فی الاجوبة النجدیة، بی‌جا: الطبعة السادسة، 1417.
32.عماد، عصام، نقد الشیخ محمد بن عبد الوهاب من الداخل، قم: انتشارات الاجتهاد، الطبعة الاولی، 1429.
33.فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم: انتشارات هجرت، ‌1410.
34.قرشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران: دار الکتب الاسلامیة، 1371.
35.قمی، شیخ صدوق، التوحید، قم: انتشارات نشر اسلامی، چاپ اول، 1398.
36.کثیری، سید محمد، السلفیة بین اهل السنة والامامیة، قم: انتشارات مؤسسه دائرة المعارف الفقه، الطبعة الثانیة، 1429.
37.لجنة بحوث و دراسات به طریقه عزمیه، خطر تقسیم التوحید علی عقیدة المسلمین، بی‌جا: الطبعة الاولی، 1426.
38.مطهری، مرتضی، جهان‌بینی توحیدی، تهران:‌ انتشارات صدرا، چاپ سی‌وپنجم، 1392.
39.معتزلی، قاضی عبد الجبار، شرح اصول خمسه، بیروت: انتشارات دار احیاء التراث العربی، الطبعة الاولی، بی‌تا.
40.مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، وهابیت سیاسی، تهران: انتشارات اندیشه‌سازان نور، چاپ اول، 1390.
41.نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، محقق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت: انتشارات دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
پی نوشت
[1]. نجم‌الدین طبسی، سلفیان، باورها و کارکردها، ص15.
[2]. الوهابیة او سلفیة هم اتباع المذهب الحنبلی (ای الحنابله المجسمة النواصب) و ان خالف بعضهم المذهب الحنبلی فی بعض القضایا؛ حسن بن سقاف شافعی، السلفیة الوهابیة، ص19.
[3]. ابن غنام، تاریخ نجد، ص83-84؛ محمد بن عبدالوهاب التمیمی، کتاب التوحید، ابواب مختلف کتاب.
[4]. سید محسن امین، ترجمه کشف الارتیاب، بخش ابتدایی کتاب.
[5]. ابن بشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ص45.
[6]. ابن عثیمین، فتاوی العقیدة و ارکان الاسلام، ص9؛ عبدالرحمن عاصمی، الدرر السنیة فی الاجوبة النجدیة، ج2، ص72؛ راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص585؛ ابن ‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ج6، ص90.
[7]. ناصر الدین البانی، موسوعة الالبانی فی العقیدة، ج2، ص58؛ ابن ‌تیمیه، مجموعة التوحید، ص5. ابن‌تیمیه در کتاب مجموعة التوحید به تقسیم سه‌گانه توحید تصریح کرده است. تقسیم‌بندی سه‌گانه به طور مفصل در دو جلد اول کتاب فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والافتاء آمده است.
[8]. چنانچه در سوره یونس آیه 31 آمده است.
[9]. عبدالرحمان عاصمی، الدرر السنیة فی الاجوبة النجدیة، ج2، ص72 و 73، با کمی تصرف در ترجمه.
[10]. همان، ج2، ص67.
[11]. سوره مریم (19)، آیه 65.
[12]. ابن ‌عثیمین، القول المفید علی کتاب التوحید، ج1، ص8 و 9.
[13]. همان، فتاوی العقیدة و ارکان الاسلام، ص9.
[14]. http://www.salafi.net/articles/article4.html
[15]. سلیمان بن عبدالله، تیسیر العزیز الحمید فی شرح کتاب التوحید، ج1، ص139 و 140.
[16]. «وتفریده نوعان: تفرید فی العلم والمعرفة والشهود وتفرید فی الطلب والارادة وهما نوعاً التوحید»؛ محمد بن ابی‌بکر زرعی، مدارج السالکین، ج2، ص106.
[17]. عبد الرحمن بن تمیمی، فتح المجید لشرح کتاب التوحید، ص35.
[18]. http://www.salafi.net/articles/article4.html
[19]. تقسیم ثنائی را افرادی مانند ابن‌قیم و ابن‌تیمیه نیز ذکر کرده‌اند؛ سلیمان بن عبدالله، تیسیر العزیز الحمید، ج1، ص139 و 140.
[20]. عبدالرحمن السلمی، حقیقة التوحید بین اهل السنة والمتکلمین، ص51.
[21]. احمد آل‌ بوطامی، العقائد السلفیة بادلتها النقلیة، ج1، ص24.
[22]. ابراهیم البریکان، منهج شیخ الاسلام ابن‌تیمیة فی تقریر عقیدة التوحید، ص174.
[23]. مرتضی مطهری، جهان‌بینی توحیدی، ص36.
[24]. همان، ص59.
[25]. ابراهیم البریکان، منهج شیخ الاسلام ابن‌تیمیه فی تقریر عقیده التوحید، ص174.
[26]. همان.
[27]. همان.
[28]. همان.
[29]. أما تقسیم التوحید إلی ثلاثة أقسام: توحید الربوبیة وتوحید الألوهیة وتوحید الأسماء والصفات، أو إلی قسمین: توحید معرفة وإثبات وهو توحید الربوبیة وتوحید الأسماء والصفات، وتوحید إرادة وطلب وهو توحید الألوهیة، فهذه عقیدة المسلمین قاطبة، المؤمنین بکتاب الله وسنة رسوله صلی الله علیه وسلم سوی المبتدعة الضُّلاَّل؛ عبدالرزاق البدر، القول السدید فی الرد علی من انکر اقسام التوحید، ص16.
[30]. عبدالجبار معتزلی، شرح اصول خمسه، ص80-199.
[31]. ابوالحسن اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، مقدمه مؤلف، ص8.
[32]. شیخ صدوق، التوحید، تمام کتاب.
[33]. عبدالرزاق البدر، القول السدید فی الرد علی من انکر اقسام التوحید، ص17؛ مسعری، از عالمان وهابی، به این تقسیم‌بندی پای‌بند نیست و درصدد نقد آن برآمده است.
[34]. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص72؛ سید محمد کثیری، السلفیة بین اهل السنة والامامیة، ص22.
[35]. ومما صنعه بعض علماء السنة المتأخرین مما یدخل فی باب التعلیم والتقریب، وتقسیم التوحید إلی قسمین: العلم والعمل، فالتوحید العلمی معناه تعلم أسماء الله وصفاته ومعانی الایمان به، وتصدیق ذلک بالقلب، وأما توحید العمل فهو أن یعمل المسلم بمقتضی هذا التصدیق فلا یعبد إلا الله ولا یرجو إلا هو، ولا یجب حب عبادة إلا له، ولا یسجد إلا له، لا یحاکم إلا إلیه ... الخ ... وجاء من أهل العلم من قسم التوحید إلی ثلاثة أقسام باعتبار موضوعاته الکبری فجعل الربوبیة قسماً، وعنی بالربوبیة بعض معانی الرب من الخلق والتدبیر والتصرف والملک، والقهر والغلبة، وجعل الألوهیة قسماً وعنی بها المعبود، وجعل جمیع أسمائه وصفاته قسماً وسماه توحید الأسماء والصفات، وسمی کل قسم من هذه الأقسام الثلاثة توحیداً ... وهذا التقسیم الثلاثی لم ینص علیه أحد فی القرون الثلاثة الأولی ... ولعل أول من ذکر هذا التقسیم بالتفصیل والتعریف هو شیخ الاسلام ابن تیمیة رحمه الله، وذلک لانتصابه رحمه الله للرد علی جمیع المخالفین فی التوحید من أهل الکلام والفلسفة، وتقسیم معانی توحیده إلی اثنین علمی خبری، وقصدی طلبی أو ثلاثة ربوبیة، وألوهیة، وأسماء وصفات، إنما عمل تعلیمی إرشادی اصطلاحی لم یأت هذا التقسیم بهذه القسمة الثنائیة أو الثلاثیة فی الکتاب والسنة ولا فی أقوال الصحابة والتابعین، برگرفته از سایت: http://www.salafi.net/articles/article4.html
[36]. عبدالحسین طوخی، منهج ابن تیمیه فی التوحید، ص95؛ سید محمد کثیری، السلفیة بین اهل السنة والامامیة، ص547.
[37]. جمال‌الدین دمشقی، التمهید فی الکلام علی التوحید، تمام کتاب؛ در کتاب التوسل بالنبی و جهله الوهابیین به این مطلب تصریح شده است که در کتاب خدا و سنت رسول‌الله و سلف این تقسیم‌بندی یافت نمی‌شود؛ ابی‌حامد ابن مرزوق، التوسل بالنبی و جهله الوهابیین، ص46.
[38]. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج1، ص171؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین، ج2، ص54.
[39]. ابن‌عثیمین، فتاوی العقیدة، ص391؛ ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، ج4، ص107 و 108؛ مؤسسه مطالعات اندیشه‌سازان نور، وهابیت سیاسی، ص423؛ سید محسن امین، تاریخ و نقد وهابیت (ترجمه کشف الارتیاب)، ص213 و 215.
[40]. ابن‌تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، ص383.
[41]. عبدالرحمان السلمی، حقیقة التوحید بین اهل السنة والمتکلمین، ص51.
[42]. عبدالرزاق البدر، القول السدید فی الرد علی من انکر اقسام التوحید، ص32-33.
[43]. عبدالحسین طوخی، التوحید عند شیخ ابن ‌تیمیه،‌ ص27.
[44]. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج1، ص14.
[45]. همان، ج2، ص105؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج1، ص51.
[46]. لجنة بحوث و دراسات به طریقه عزمیه، خطر تقسیم التوحید علی عقیدة المسلمین، ص144.
[47]. عصام العماد، نقد الشیخ محمد بن عبدالوهاب من الداخل،‌ ص52، پاورقی کتاب.
[48]. ابن غنام، تاریخ نجد ابن غنام، ص84.
[49]. محمد بن عبد الوهاب، التوحید، ابواب مختلف کتاب.
[50]. ابن بشر، عنوان المجد فی تاریخ النجد، ص45.
[51]. عبدالرحمان عاصمی، الدرر السنیة فی الاجوبة النجدیة، ص114.

  • قبلی

مقالات

شبهات و جوابها

وزیٹر کاؤنٹر

آج108
کل122
تمام891588

Who Is Online

2
Online

عناوین اخبار مهم

  • وھابیت کے خاتمے کا واحد راہ حل آل سعود رژیم کا خاتمہ ہے، امریکی تجزیہ کار
  • وهّابيّت و اتهام بدعت با خيالات واهى و باطل‏
  • نقد و بررسی دیدگاه ابن تیمیه در باره امام مهدی(عج﴾
  • توسل و طلب شفاعت در قرآن و روایات
  • معنای وسیله چیست؟ آیا شفاعت خواستن از غیر خدا شرک است؟
  • آیا نظر وهابیت با اهل سنت در مورد طلب شفاعت موافق است؟
  • اشتباه وهابیت در توحید الوهی و ربوبی
  • تجسیم از نگاه وهابیت و اهل سنت
  • وهابیت؛ فرقه‎ای علیه شیعه و سنی
  • فرق اعتقاد شیعه و وهابیت
  • اشکالات وهابیت به شیعیان
  • مخالفت وهابیان با عقاید اهل سنت
  • شیوه‌های وهابیت در مخالفت با اهل سنت
  • روش تفسیری ابن تیمیه
  • اقسام توحید از دیدگاه وهابیت و نقد آن

اخرین مطلب

.Copyright © wahabiyat  Institute. All rights reserved
.Designed by Islamic Medias Software Team